سلام
مرسی ازکسایی که بهم سرزدن وخواستن داستان روبدونن دیگه بیشترازاین
منتظرتون نمیذارم و خستتون
نمیکنم
ازپست بعدی میریم سر داستان
میخوام قضیه رو موبه مو براتون تعریف کنم
درسته خودم عذاب میکشم ازمرور دوباره ی خاطراتم ولی پیش خودم گفتم شاید شماها وقتی ازموضوع خبردارشدید
بتونید کمکم کنید
دوستتون دارم
نظرات شما عزیزان: